سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ
رســــوائــــی


شــــــــــــــــــــب نشین عــــشق

سکوت همیشه نشان رضایت نیست ، شاید کسی دارد خــــــفه میشود پشت بغض...

فتند ننویس

رسوا میکند واژه تو را

گفتند نگو کلامت شیدا میکند همه را

ولی مگر میشود

میشود امروز دلم تنگ باشد و هیچ با قلم سر دعوا نداشت

یا که شاید

زیر بار یک شعر خم نشد

اصلا دعوا سر چیست

که من دیوانه ام ؟ مستم ؟

که من چرا از هرچه هست رستم ؟

دعوا سر چیست ؟

سر این واژه های نفرینی من

یا این آیه های نحس آخر روز ؟

 

گفتند ننویس تا نخوانند

تا ندانند

اما چرا ؟

 

من با دلم یکرنگم

دلم تنگ میشود روزگارم سرد است

دلم فریاد کند

بیداد میشوم روی سرم

پس چرا نوشتن تلخ است ؟

پس چرا گفتن درد است ؟

پس چرا باید سکوت کرد ؟

باید هیچ نگفت ؟

باید واژه را پنهان کرد ؟

 

 

من پیدا هستم

واژه هایم پیداتر

اشک نمیریزم هرگز

اما دلم فریاد اشک است

و شاید هم هویداتر 

 

دیر زمانیست

من و قلم و کاغذ

همخوابه شده ایم با هم

 

من فریاد میشوم

قلم میرقصد

و کاغذ می خواندش برای هر چشم محرمی

 

من بی تاب میشوم

قلم مینویسد

کاغذ حبس میکند

 

گفتند چیزی ننویس

همه چشم عالم میشود حریص

 

اما دلم ارام ندارد گویا

نمیتوان رامش کرد

 

دلتنگ است

بی تاب است

دیوانه است مست است

بیچاره است



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





چهار شنبه 13 شهريور 1392| 17:55 |آرزو| |

X-themes